آرامش . سهم .قلبی است كه در تصرف "خداست" .
قلب تون آرام .ولحظات تون . "خدایی" . باد
بین من و تو...
سد کنم عبور نفس های تلخ بی تو بودن را
سلام حال شما چطوره خوب هستید چه خبر؟
اینها شده كلماتی كه با هر بار دیدین همدیگر به كار می بریم
ولی نمی دانی چه عشق عظیمی پشت تك تك این كلماتی است كه من می گویم
نمی فهمم در چشمانت چه می گذرد
جرات عمیق شدن در چشممانت را ندارم
می ترسم
اری می ترسم در ان چیزی جز عشق ببینم
نمی دانم تو در چشمان من عشق را دیده ای یعنی این عشق سراسر در چشمانم هویدا است
نمی خواهم برایم عادی شوی
نمی خواهم برایت عادی شوم
نمی دانم به كجا میرویم به كجا میرسیم
من تو را از ان خود میدانم
و اگر روزی بیایی و خبری داشته باشی
بگویی عشق را یافتی من چطور ویران شدنم را پنهان كنم
و انوقت ....
نمی دانم كجا اوار خواهم شد ولی میدانم دیگر چیزی از من باقی نخواهد ماند
و جایی برای مرمت نمی ماند
كاش می توانستم به همین سادگی
كه كلمات روی برگه می ایند به تو بگویم دوستت دارم خیلی زیاد..
دلم گرفته است هم از تو هم از خودم میدانی چرا؟
برای اینکه دراولین فرصت به دنبال دیگری میرویم
وهمدیگر را جایگزین می کنیم این عشق است یا هوس
اصلا آیا دلی مانده که به عشق پایبند باشیم
چرا نمیخواهیم عشق را در واقعیت حضورش ببینیم
چرا حرف دلمان را نمیزنیم ومیخواهیم همه بدانند که چه در دل داریم
و دراخر نمیدانیم چراحرفهای ما به جای دهان ازچشم برون می آید؟
زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!
باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند...
مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی.چشمهایی, تکه کلامهایی....
اصلا ادم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...تاعصر به عصربه ان سربزند....
شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود....
باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که از قدمهایت خسته شده اند.....
فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد....
میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...
باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...
حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...
دست خطی که دلت را بلرزاند....
عکس که اشکت را دراورد......
باید باشد....
باید باشد.....
نظرات شما عزیزان: