به نظر شاید خنده دار بیاد امـــــا...
خیلی ها هستند که حتی
اقساطی نفس میکشند.....
تست هوش
تو این عکس چن تا چهره انسان رو میبینین؟!
۰ – ۵ کودن
۶ – ۷ کم هوش
۸ – ۹ طبیعی
۱۰ – ۱۱ هوشیار
۱۲ – ۱۳ نابغه
.........................................................
باو بسه کشتیش
بدبخت گربه فکر کرده عین راسو میتونه بپره باد کنه
توهم زده بیچاره
عشق ماشین به این میگن
نوشابه خانواده به همراه نوشابه خاندان
فرق سرت می دونی کجاست ؟
دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا !
.
.
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو
ایراد از تو نیست !
مگس هیچوقت سمت گل نمیره
همیشه میره سمت یه چیزی مث خودش !
.
.
اگه مهم بودی زیرت خط میکشیدم !
نه دورتــــــ
.
.
نمی خواهم بعد از مرگم
به احترامم یک دقیقه سکوت کنی !
اکنون که زبانت نیش دارد ؛
دهنت را ببند … !
.
.
نــَـه بــــه دیــروز هــآیی کـــه بودی می اندیشــَمــ
نـــَـه بـــه فـــــَــردآهــآیی کـــه شــآیـَـد بیــــآیی
میخـــــــوآهــَـم امـــروز رآ زنــدگـــی کــُنــمــ
خواســـتی بــآش…
خواســـتی نَبــآش…
.
.
وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که
دعایی غیر از پنچر شدنت برات بکنم !
.
.
ﻛﻼﻍ ﭘﺮ
گنجشک ﭘﺮ
ﻭﻟﻲ ﺗﻮ ﻧﭙﺮ
ﺑﻲ ﺯﺣﻤﺖ “ﮔﻤﺸﻮ” ﻋﺰﻳﺰﻡ …
.
.
به بعضیام باید گفت:
اگـــــه حس میکنــی خیلـــــــی بارتـــــه
واست” گاری ” بگیرم !
.
.
بعضی جمله ها هستن به مرور
تبدیل به دروغ میشن
مثله (پنیر تازه رسید) رو شیشهی بقالی
یا مثله (دوست دارمٍ) تو
.
.
یادت باشه گلم !
وقتی که داری گنده تر از دهنت حرف میزنی
منتظر جر خوردن دهنتم باش . . !
.
.
ﻋﺰﯾﺰﻡ …
ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯼ …
ﺣﺎﻻ ﻧﻮﺑﺖ ﭘﺎﻫﺎﺗﻪ
ﮔﻮﺭﺗﻮ ﮔﻢ ﮐﻦ …
.
.
خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت . . .
خودم را گول میزدم که در حد منی !
.
.
ﻗﺎﻧﻌﻢ … !
ﺍﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ …!
ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩ …!
ﻗﺮﺑوﻥ ﺩل خودم ﻛﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ !
.
.
خاکستر سیگارم را به تو ترجیح دادم
چون که او تنها حنجره ام را
به آتش کشید و تو وجودم را …
.
.
بعضی آدمــا میخ دارن …
گیر میکنی بهشون …
نخ کش میشی …
به زور باید جداتــ کنن !!
.
.
خائــــــــن بودن کار راحتیــــــــه !
یه کار سختــــ تر …
مثل وفــــــــــآدار بودن رو امتحان کنـ !
.
.
متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را ..
از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم …
تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم…!
.
.
امروز باورم شد
که تو خسته تر از آن بودی
که بفهمی
دوست داشتنم را
از من که گذشت…
اما…
هرجا که هستی
“خسته نباشی”!
.
.
به بعضیا باید گفت :
ﻛــﺎﺷــﻜـی ﺷـُـﻌـﻮﺭﺗﻢ،
ﻣـِﺜـﻞ ﻟـﻴـﺴـﺖ ﺩﻭﺳــﺘـﺎﺕ ﻫــﺮ ﺭﻭﺯ
ﺑـﻪ ﺗــﻌـﺪﺍﺩﺵ ﺍﺿــﺎﻓـﻪ ﻣــﻴـﺸُـﺪ!
.
.
احترام گذاشتن به بعضیا
مثه تکون دادن پارچه ی قرمز جلوی گاوه !
.
.
جلوی کوه داد بزنی “محبت” بر میگردد “محبت” !
تو از سنگم کمتری ؟
.
.
سکوت و صبوریم را
به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار …
دلم به چیز هایی پایبند است
که تو یادت نمی آید !
.
.
هـــی غریبـــﮧ !
قیــآفت خیلـے آشنـآست
من و تو قبلا جـآیـے همدیگرو ندیدیــم ؟
آهــآن… یــآدم اومــد
یــﮧ روزآیـے یــﮧ خاطره هـآیـے بـآ هم دآشتیم
یـآدمــﮧ اون موقع دم از عشق میزدے
هــﮧ … انقدر مــآت نگــآم نکن
عشقت حسودیش میشــﮧ !
دســتات ارزونــی خودتــ
رآستــے قبل رفتنت: دیگــﮧ هیچ حسـے بهت ندآرم
دیگــﮧ وقتــے دیدمت دلم نلرزید
خوآستم بدونـی!
.
.
مشکل از خود ماست !
واسه کسی که یه قدم واسمون بر میداره،
دو کیلومتر پیاده می ریم . . .
.
.
یـه رابـطـه فـقـط مـخـصـوص دو نـفـره…
ولـی بـعـضـی احـمـق ها،
شـمـارش بـلـد نـیـسـتـن !
.
.
امــــــــان از روزی که یــــــــه ۲زاری
خـــودشو تــــراول فــــــــــرض کنـــــه !
.
.
تمـــام غصــه هــایــی را کـــه بــرایـــت خـــوردم!
بـــالا مــی آورم
طـــعـــم بـــیهودگـــی مــیــداد…!
.
.
زمانی آرزوی هر روز دیدنت را داشتم،
اما هر روز ندیدنت آرزوی امروز من است . . !
.
.
بعضیا کات مات حالیشون نیست !
فقط دوس دارن بازی کنن !
.
.
بعضیا لازمه کنارت نباشن . . !
کنارت که باشن تنهاتری . . !
پس خواهشن نباش . . !
.
.
رفتنت را خیالى نیست
فقط مانده ام چگونه در چشمانى به آن زلالى،
جا داده بودى آن همه دروغ را !
.
.
عزیزم حتے دیگر نمیخواهم آرزویت باشم…
آرزو میڪنم
“او”
آرزوے تو باشد
و
آرزوی او…
“دیگرے”…
.
.
گاهی وقتا لازمه از گوشیمون بشنویم…
مشترک مورد نظر آدم نمی باشد…
لطفا قطع کن…
.
.
وقتی داشتی میرفتی گفتی
دیگه هیچکی رو مثه من نمیتونی پیدا کنی…!
توی دلم گفتم: اتفاقا خوبیش همینه !
.
.
از فردا
بیشتر مراقب باش
تقاص ِ
اشک های ِ
امشب ِ من
سنگین تر از
تمام روزهایی است
که عاشقانه گریه کردم…
.
.
با وجود تو عشق در من
تغییر معنا داده است،
به لجن میکشی واژه ها را
روزگـار لعنتــی …
هـــــــــــر سـازی کـه زدی رقصیـدم !
بـی انصـاف یکبــار هـم تـو بـه سـاز مـن بــرقــص..
ببیــــــــن دلــم چـه شــــــوری میـزنـد..!!
بی تو مدتـهاست کــه کــوچــانــــده ام
بــغـض هــایی بـی آشـیــــانــه را
بـــه لـــبخــنـدهــــای نــــاشـیـــــانــه..!!
دلتنگم
برای کسی که مدتهاست
بی آن که باشد هـر لحـظه
زنـدگی اش کـرده ام..!!
نمی دانــم چــرا بیــن ایــن همــه آدم
پــیــله کــرده ام بــه تــو !!
شــاید فــقط با تــو پــروانــه می شـــوم..!
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست !
مثل آرامش بعد از یک غم
مثل پیدا شدن یک لبخند..
مثل بوی نم بعد از باران
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست!
من به آن محتاجم..!!
مـن
بــا واژه هــا بــازی میكنـم !..
تــو
بــا زخـم هــایــ مـن..!!
چیـزی از دنـیا نـمانده اسـت ؛
همـه را تـو بـَر سـرم خـراب کـردی..!!
قـدیـما، زخـم ُ یـکی مـی زد ؛
.
نـمک ُ یـکی دیـگه می پـاشید ،
.
امـا
الان هـر دو تـاش،کـار یه نفـر ..!!
من زبان ایما و اشاره نمی دانم !
باید تمام قد رو برویم بایستی و بگویی :
" دوستت دارم "
توقع زیادی نیست
خواستن امنیت آغوش تو
و
عشقی که اسیر هوس نباشد..!!
یعقوب نیستم
اما بوی پیراهن تو
قلبم را بینا می کند..!!
پیـــــچـکـــــ مــــی شوم
وحــشــــــــــــــــــــــی !!
مــــــــی پیــــــــــــــچم
بـه پـــر و پـای ثانیه هـایـت
تـا حتــــی نتــــوانــــــــی آنــــــــــــــــــــــــــــــــی !!
بـــــــــی "مـــن"..." بـــــودنـــــــــــــ" را
زنــدگــــی کنـی !!
بیایید به هم دروغ نگوییم ...
آدم اســـت ...
بـاور می کنـــد ...
دل می بنــدد !! ..
برای دوست داشتن تو
بهانه عاشقی کافی نیست
باید در یک صبح گرم تابستانی
از کنار یک رود گذشت
خود را به صدای خسته آب سپرد ...
✦ ✦ ✦ ✦ ✦ ✦ ✦ ✦
روز اول گل سرخي برام اوردي گفتي براي هميشه
دوستت دارم روز دوم گل زردي برايم اوردي گفتي دوستت
ندارم روز سوم گل سفيدي برايم اوردي و سر قبرم
گذاشتي و گفتي منو ببخش فقط يه شوخي بود.
◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊
بهت نمیگم دوسِت دارم
ولی قسم می خورم که
دوسِت دارم بهت نمیگم
هرچی که میخوای بهت میدم
چون همه چیزم تویی
نمیخوام خوابتو ببینم
چون تو خوش تر ازخوابی
اگه یه روز چشمات پرِاشک شد
و
دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی
صِدام کن بهت قول نمیدم که ساکتت کنم
اما منم پا به پات گریه میکنم
اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن
قول میدم سکوت کنم
اگه دنبال خرابه می گشتی
تا نفرتتو توش خالی کنی
صِدام کن چون قلبم تنهاست
اگه یه روز خواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم
اما باهات میدوم
اگه یه روز خواستی بمیری
قول نمی دم جلوتو بگیرم
اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم.
◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊
چقدرعجيبه که تا مريض نشي
کسي برات گل نمياره
تا گريه نکني
کسي نوازشت نميکنه
تا فرياد نکشي
کسي به طرفت برنمي گرده
تا قصد رفتن نکني
کسي به ديدنت نمياد
و
تا وقتي نميري
کسي تورو نمي بخشه
◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊
نمیدانم زندگی چیست؟
اگر زندگی شکستن سکوت است
سالهاست که من سکوت را شکسته ام
اگر زندگی خروش جویبار است
سالهاست که من در چشمه ی
جوشان زندگی جوشیده ام
اما این نکته را فراموش نمی کنم
که زندگی بی وفاست
زندگی به من آموخت
که چگونه اشک بریزم
اما اشکانم به من نیاموخت
که چگونه زندگی کنم.
◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊
پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟
با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم
به خاطر تو...
گفتم به خاطر هیچ کس
پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟
با اینکه دلم می خواست داد بزنم
به خاطر دل تو...
گفتم بخاطر هیچ چیز
پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟
در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود
گفت:بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زنده ست
◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊
از دست دادمت به راحتی یک نفس
به آسانی یک پلک
سخت است ولی انگار باید بگویم خداحافظ
ای تمام آن چه دارای ام بودی
در این روزگار سخت خداحافظ
برایت زیباترین روزها
و
بی دغدغه ترین لحظات را آرزومندم
امیدوارم لیاقتت را داشته باشد
آن که اکنون دستان گرم تو را در دست دارد
خداحافظ ای خاطره ی ماندگار
و
سنگی در ذهن مشوش و یخی من
دلم نمی آید تمام کنم
ولی
مگر می شود تا آخر دنیا نوشت و گفت
وقتی خوانده نمی شوی و شنیده نمی گردی
خدا حافظ
تمام خاطره های قشنگ روزهای ساده گی
◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊
از سخنانی که به دوست داشتن
ختم میشود متنفرم..
از اشک هایی که به خاطر دوست داشتن
ریخته بشه متنفرم..
از روز آشنایی با تو متنفرم..
از روزی که به تو علاقه مند شدم متنفرم..
ازین عشق افراطی متنفرم..
از افکاری که به تو ختم میشود متنفرم..
از سکوت پر معنایت متنفرم..
از احساسی که به تو دارم متنفرم..
از این که نمیتوانم از تو متنفر شوم متنفرم..
بخاطر روزهایی که به خاطر تو گذراندم متاسفم..
بخاطر بیداری شب هایم آن هم در فراق تو متاسفم..
بخاطر چیز هایی که نوشتم و مینویسم متاسفم..
بخاطر همه چیزهایی که در دل داشتم
و
بیرون نریختم متاسفم..
بخاطر سکوتم متاسفم..
بخاطر عشق یک طرفه ام به تو
و
بخاطر تنفرم هم متاسفم..
بخاطر همه چیز متاسفم دوستت داشتم...
دارم...
و
خواهم داشت...
هیچ کس در دلم جای تو را نخواهد گرفت!
◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊.◊
چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم
آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگی
چرا تنهایی ؟ : ویژگی عاشق هاست
لذت تنهایی چیست ؟ : فکر به او و خاطرات او
چرا میروی ؟ : برای اینکه او رفت
دلت کجاست ؟ : پیش او
قلبت کجاست ؟ : او برده
پس حتما بیرحم بوده نه ؟ : نه اصلا
چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم . . .
Love is Pure
Love is Sure
Love is sweet poison
that Doctors can’t cure
عشق یعنی پاکی
عشق یعنی اطمینان
عشق یه زهر شیرینه
که دکتر ها نمیتونن درمانش کنن
کفش هم اگر دلتنگ باشد، زخمی می کند وای به روزی که دل ، تـنگ بـاشد . . .
من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها صدایت در گوشم پیچید نگاهت در چشمانم نقش بست نامم را خواندی.. گفتی بارانم بی تو نه معنا دارد باران
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست
و
تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست
ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه
به وجود پر مهر تو می بالم
و
تو را آن گونه که می خواهی دوست دارم.
ای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود
و
زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید
تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم
اجازه هست که عشقتو،توکوچه ها دادبزنم؟
رو پشت بوم خونه ها اسمتوفریادبزنم؟
اجازه هست که هرنفس ترانه بارونت کنم؟
ماه و ستاره رو بازم فدای چشمونت کنم؟
اجازه هست که خنده هات قلبمو از جا بکنه؟
بهت بگم عاشقتم،دوست دارم یه عالمه
اجازه هست نگاهتو،تو خاطرم قاب بکنم؟
چشمی که بد خواهمونه،به خاطرت خواب بکنم؟
اجازه فریاد بزنم: توقلبمی تا به ابد؟
بدون اگه رسوا بشم به خاطرت خوبه،نه بد!
اجازه هست دریا باشم،کویر رو پیمونه کنم؟
تو صدف دلم بشی،من تو دلت خونه کنم؟
اجازه هست....؟؟
کسی که بیشتر از ۳ دفعه پشت سر هم
بهت گفت:
ازت متنفرم
عاشقته “تضمینی”
چه فرقی دارد
پُشت میله ها باشی
یا در خیابان های شهر در حال قدم زدن
وقتی که آرزوهایت
در حبس باشند.
کاش همه می فهمیدند که
دل بستن به کلاغی که دل دارد،
بهتر از
دل باختن به طاووسی است
که فقط ظاهر خوشگل دارد!
یه وقتایی لازمه یکی کنارت باشه
کاری نکنه و حرفی نزنه ها…
فقط باشه…!
گاهی وقت ها
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی
دوستش بداری
و
برایش چای بریزی
گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را صدا کنی
بگویی سلام
می آیی قدم بزنیم؟
گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را ببینی
گاهی وقت ها…
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد…..!
بازم روزی شد که کنارم بودی
چه زیباست
چه پر غرور
حس کردنت را با آرامشت می فهمم
مـــــواظب کلمـــاتــی که
در صحبت اســــتفاده می کنید باشید
شاید شما را ببخشـــند،
اما هــــــرگز فرامــــوش نمی کنند.
دلتنگی.. هموون مکثیه
که رو اسمش می کنی
وقتی شماره های گوشیت رو میای پایین …!
هنوز باران چشمانم برایت بارانیست
دلم را ببین غرق در تنهاییست
تنهایم نگذار
هنوزدلم تنگ است برای نگاهت
“پا به پایم” که نیامدی
“دست در دستم” که نگذاشتی
“سر به سرم” هم نگذار
که قولش را به بیابان دادم….
ای کاش ذره ای ثانیه هایی
که کنارت بودم می ایستادند
و
زمان متوقف بود
تا دستانت را به همان قدرتی
که فشردم می فشردم.
کاش هرگز لحظه خداحافظی نمی رسید
اما دیگر نمی توانم
و
زودتر از امروز به دیدارت می آیم.
دوستت دارم.
تنها دو روز در سال هست
که نمی تونى هیچ کارى بکنى
یکى دیروز
و
یکى فردا
ولى امروز بهترین روز واسه دوست داشتن،
باور کردن،
کار کردن
و
در نهایت زندگى کردنه….
رابطه ای که توش اعتماد نیست
مثل ماشینیه که توش بنزین نیست
تا هر وقت بخوای می تونی توش بمونی
ولی تو رو به جایی نمی رسونه !
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند ؟! گفته بودم مردم اینجا بدند !
دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست ؟! آن عزیزعهد و پیمانت شکست ؟!
دیدی ای دل درجهان یاری نیست ؟! دیدی ای دل حرف من بیجا نبود ؟!
نوبهارعمر را دیدی چه شد ؟! زندگی راهیچ فهمیدی چه شد ؟!
دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست ؟! کمترین چیزی که میابی وفاست ؟! ای دل اینجا باید از خود گم شوی ! عاقبت همرنگ این مردم شوی! باز باران... با ترانه میخورد بر بام خانه بچه ها شوخي شوخي به گنجشك ها سنگ مي زنن ولي گنجشك ها جدي جدي مي ميرن آدما شوخي شوخي به هم زخم مي زنن ولي قلبا جدي جدي ميشكنن تو شوخي شوخي به من لبخند زدي من جدي جدي عاشقات شدم تو هم يه روز شوخي شوخي تنهام ميزاري منم جدي جدي بي تو ميميرم گلوله نمیدانست* تفنگ نمیدانست* شکارچی نمیدانست* پرنده داشت برای جوجه هایش غذامیبرد... خدا که میدانست...نمیدانست؟ خدا دلگیرنشو ازمن ته نامردی دنیات! خواستم چشم هایش را ازپشت بگیرم.... دیدم طاقت اسم هایی که میگوید را ندارم! ميدوني بزرگترين درد دنيا چيه ؟ يه پناه ديگه داره دلت كه گرفته باشه با صداي ترانه كه هيچ... با صداي دست فروش دوره گرد هم گريه ميكني! چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی… دل شکسته ای لب بام سیگارمیکشید... خسته بود! آنقدرخسته که یادش رفت بعد از آخرین پک... سیگار را به پایین پرت کند نه خودش را !!ْ!
یارم از من بی سبب رنجید و رفت
خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟
پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟
خاطرات خوب و رنگین
در پس آن کوی بن بست در دل تو٬ آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز ،غرق در غمهای امروز
یاد باران رفته از یاد ،آرزوها رفته بر باد
باز باران٬ باز باران میخورد بر بام خانه
بی ترانه ٬بی بهانه، شایدم گم کرده خانه
اينكه بفهمي تنها پناه لحظه هايت...
گریه را دید و بر من خندید و رفت
وقت رفتن دیگر از ماندن نگفت
قصه ناگفته ها را نشنید و رفت
تشنه بودم همچو دشتی پر عطش مثل باران بر تنم بارید و رفت گل فراوان بود از باغ من غنچه ای نشکفته را برچید و رفت . . .
.
گل هاش توی دستش بود! نشسته بود لب جدول!
رفتم نشستم کنارش! گفتم: برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟!
گفت: بفروشم که چی؟!
تا دیروز میفروختم که با پولش آبجیمو ببرم دکتر!
دیشب حالش بد شد و مرد!
با گریه گفت: تو میخواستی گل بخری؟!
گفتم : بخرم که چی؟!
تا دیروز میخریدم برای عشقم!
امروز فهمیدم باید فراموشش کنم! اشکاشو که پاک کرد، یه گل بهم داد
با مردونگی گفت: بگیر..باید از نو شروع کرد!
تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم...!
می روم ...
بغض خواهی کرد .
اشکها خواهی ریخت
غصهها خواهی خورد نفرینم خواهی کرد ! دوست ترم خواهی داشت یک شب فراموشم میکنی فردایش به یادت خواهم آمد عاشق تر خواهی شد امید خواهی داشت ... چشم به راه خواهی بود و یک روز یک روزِ خیلی بد رفتنم را ، برایِ همیشه ، باور خواهی کرد . ناامید خواهی شد و من برایت چیزی خواهم شد مثلِ یک خاطر ه ی دور تلخ و شیرین ولی دور خیلی دور و من در تمام این مدت غصهها خواهم خورد اشکها خواهم ریخت خودم را نفرین خواهم کرد ! تمام لحظهها به یادت خواهم بود و امید خواهم داشت به پایداریِ عشق و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست نخواهی فهمید درکم نخواهی کرد صحبت از عاشق بودن نیست... صحبت از عاشق ماندن است !
به کسي عشق بورز که لايق عشق باشد نه تشنه ي عشق چون تشنه روزي سيراب مي شود.
اگه از مطالب خوشتون اومده برید ادامه...
گفتی میرم سفر ولی میام پیشت با دست پر
گفتی تا من کنارتم غصه دنیا رو نخور
گفته بودی که هیچ کسی نمیگیره جای منو
محال یک روزی برسه نگیری دستای منو
یه کاری کردی با دلم که زندگی باهام نموند
آتیش بیخیالیات تمام دنیام و سوزوند
گناه من چی بود مگه سنگ صبور غصه هام
فقط بهم بدی نکن من از تو خوبی نمیخوام
چقد عوض شدی گلم چی سر عشقمون اومد
چی شد قلبت یه دفعه قید منو این جوری زد
چقد عوض شدی گلم اون همه مهربونی کو
چی شد روزای خوبمون من نمیگم خودت بگو
***************
کی فکرش و میکرد یه روز اینجوری باشه قسمتم
بشکنی داغونم کنی جا بزاری تو غربتم
اگه بدونی چجوری این همه راه و اومدم
اگه بدونی که چیا کشیدم و دم نزدم
هر جا که اسم تو میاد اسم خودم یادم میره
یه لحظه خشکم میزنه یه لحظه گریم میگیره
دلیل گریه های من فقط تویی یادت باشه
یه روز نیاد که زندگیت مثل از هم بپاشه
چقد عوض شدی گلم چی سر عشقمون اومد
چی شد قلبت یه دفعه قید منو این جوری زد
چقد عوض شدی گلم اون همه مهربونی کو
چی شد روزای خوبمون من نمیگم خودت بگو
..........................
تقدیم به عشقم
ramin
داری از دست های کسی میروی که
هر بار صحبت از رفتنت شد
زبانش را گاز گرفت
و
زیر لب / تمام اعتقاداتش را / تف کرد
که از پس در هم نگه داشتنمان بر نمی آیند
اگر کافر شدن فایده داشت آنقدر
به آغوشت شِرک می ورزیدم
که آسمان به زمین بیاید
و
هیچ هواپیمایی بدون اجازه ی من
روی حرف های تو بلند نشود ...
تو به درد رفتن نمی خوری
من با انتظار / زیر یک سقف نمی خوابم
و
گریه / راه ِ دموکراتیکی برای پشیمان کردنت نیست
من بی دست و پا تر از آنم که
در فرودگاه برایت دست تکان دهم !
در خاطری که تو هستی
دیگران
محکومند به فراموشی !
این را به همه بگو ...!
یک فلاسک چای ...
یک رودخانه که اعتماد به نفسش
از دریا بیشتر است ...
و تنها یک دوربین ....
تنها برای اینکه گرفته باشمت
یک سکانس در آغوشم ...
اینست تمام دغدغه های
مردی که از وصیت کردن بدش می آید ...
دلگیر که می شوی دوست دارم
تمام جاده ها چالوس من باشند !
مسیرت را به گردنم بیندازند ...
تا بی آنکه از کوله ات،
قدم به قدم برایم نشانی بیفتد
ادامه ات دهم
من، رد پایت را از سر راه نیاورده ام !
که با پاشنه هر سیندرلایی پایکوبی کنم
من تو را با تمام بی کسی ام کشف کرده ام
وقتی که چشم هایت
نگهبان ِرشوه نگیر و خواب آلود ناشناخته هایت بود
تو را دزدیدم از تقدیر
و پیش خدا انکار کردم داشتنت را تا
به بهانه ی عدالت خنده هایت را به
مساوات تقسیم نکند
تو هر شب بی ادعا
در من شعر می شوی . . .
و من هر روز مغرورانه
پز شاعر بودنم را میدهم ...!
دستت را بیاور
مردانه و زنانه اش را بی خیال
دست بدهیم به رسم کودکی
قرار است هوای هم را / بی اجازه داشته باشیم ...!
دوست دارم یک بارانی بلند بپوشم !
و در خیابان شانزالیزه ی ذهنم قدم بزنم و
باورکنم هنوز حرفی در سر دارم
که ارزش ِ گفتن داشته باشد...
حرفی که هرچه هست سر به زیر نیست ...
.... ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ
نه مثل جبر...
نه مثل هندسه ...!
نه ﻣﺜﻞ ۱ منهای ۱
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ۰ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ
مثل نیمکت آخر...
زنگ آخر...
ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ
... ﻣﺪﺍﻡ ﺭﻭﯼ ﭼﻮﺏ ﺣﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩ
مرا یاد بگیر....!
همیشه آنکه سراغی از تو نمیگیرد
دلتنگ دیدنت است...!!!
و
از شکاف چشمانش
به نبودنت خیره میشود...
همیشه آنکه تو آنرا نمیبینی
نا مهربان نیست!
میدانی سه رکن حس کردن یک نفر چیست؟
اینکه اول عاشقش باشی..
بعد درگیر احساس عاشقی با او..
در نهایت عاطفه ای را خرجش کنی که لیاقتش را دارد
این سه می شوند همانیکه باید بشوند
آنوقت حساس میشوی
حســـاسی
در انتخابش
در نگاههایش
در صحبت کردنش
او برای توست
تو از آنِ تو
گاهی مغروری برای داشتن او
حسودی از دیدن نگاه هایی جز تو روی او
میخواهی خودت باشی و او
او همان کسیست که قبلاً بوده
چشمهای توآنند که او را
جوری دیگر می بینند
قلـღــبت جور دیگری می تپد
فکرت درگیرش می شود
آری !
اینگونه شد
تو عاشღــق شدی ...
گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن!
به رفتن که فکر می کنی
اتفاقی می افتد که منصرف می شوی...
میخواهی بمانی،
رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی!
این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است..
چشم می دوزم زل مـی زنم...
انگشتم را بر لبان زميـن می گذارم:
" هــــيس...
می خواهم رد نفس هايش به گوش برسد..."
اما... گوشم درد می گيرد از ايـن همـہ بی صدايی
دل تنگی هآيم را مچاله مـی کنم و
پرت می کنم سمت آسمان
دلواپس تو مـی شوم که
کجای قصه مان سکوت کرده ای
که تو را نمـی شنوم !!!
با تو میخندم ... در خودم می ریزم ...
گوشت ،بدهکار ِ اشک های من نباشد ..
این حرف ها ، برای نگفتن است
من هوای آبرویت را ، بارانی هم که باشم دارم !
منتظر نباش که شبی بشنوی
از این دلبستگی های ساده، دل بریده ام!
که عزیز بارانی ام را،در جاده ای جا گذاشتم!
یا در آسمان، به ستاره ی دیگری سلام کردم!
توقعی از تو ندارم!
اگر دوست نداری، در همان دامنه ی دور دریا بمان!
هر جور تو راحتی! باران زده ی من!
همین سوسوی تو، از آن سوی پرده ی دوری
برای روشن کردن اتاق تنهاییم کافیست!
من که این جا کاری نمی کنم!
فقط گهگاه
گمان دوست داشتنت را در دفترم حک می کنم!
همین!، این کار هم که نور نمی خواهد!
می دانم که به حرفهایم می خندی!
حالا هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم
باران می آید!
صدای باران را می شنوی ؟!
دوستت دارم هایت را به کسی نگو ...!
همه را نگه دار برای خودم
من جانم را
برای شنیدنشان کنار گذاشته ام ...!
برای بودن,
گاهی لازم است که نباشی!
شاید نبودنت, بودنت را به خاطر آورد...
اما دور نباش....
دوری همیشه دلتنگی نمی آورد....
فراموشی همان نزدیکیهاست !
دخترم امروز برای تو مینویسم
سالها بعد اگر بدنیا آمدی و بزرگ شدی
قد کشیدی و خانوم شدی
دلم میخواهد
تو را از همه ی پسرهای محله و مدرسه و دانشگاه دور کنم
دلم میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی
دلم میخواهد رنگ آفتاب را فقط در حیاط خانه ببینی
دخترم میدانم از من متنفر میشوی
میدانم مرا بدترین پدر دنیا میدانی
میدانم ... خوب میدانم
اما دخترکم اگر بدانی چه بر سر جوانی پدرت آمد
چگونه دلش شکست و آرزوهایش تباه شد
از پدر گله نمیکنی
دخترم وقتی سنت هنوز دگیر احساس است و منطق نمیشناسد
عاشق میشوی
دخترم عاشقی درد دارد
بمیرد پدر و درد آنروزهایت را نبیند
فقط یه دختر ایرانی میتونه وقتی
تو کوچه داره راه میره
دم هر خونه که شیشه
رفلکس داره وایسته
خودشو چک و مرتب کنه
و
تو دلش بگه : به به من چقد
خوشگلم !
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
دیشب ضربه ی روحی عجیبی خوردم
وسط خواب بالشتمو اونوری کردم
دیدم اونورشم گرمه
خدا قسمت نکنه …
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
یه ضرب المثل افغانی هم هست
چیزی نمیگه فقط کار میکنه!
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
یه نرم افزار خریدم ، موقعِ نصب توی قسمت توافق شرایط مثل همیشه
موافقم رو تیک زدم و دکمه Next رو تند تند زدم که یهو پیغام داد : کاربر
گرامی حداقل زمان برای خواندن توافقنامه ۵ دقیقه است ! لطفا دوباره با
دقت شرایط را خوانده و سپس وارد مرحله بعد شوید!!!
یعنی تا حالا اینجوری کسی مچمو نگرفته بود …
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
شماهام وقتی بچه بودین مامان باباتون
بهتون میگفتن اگه دستتون رو از
پنجره ماشین بیرون کنید
کامیون میاد میزنه
دستتون قطع میشه ؟
یا فقط پدر و مادر من
با روح و روان من بازی می کردن ؟
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن
قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : با ادب شدن
قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : متواضع شدن
قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن
قبل از ازدواج : رفتن به اماکن تفریحی
بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم
قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره
بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : آموزش های کاربردی و مفید
قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از بابا
بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : با سخاوت شدن
قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و نان
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی
قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.
..............
گردآوری: به این نتیجه میرسیم که...
ازدواج یه امر الهی است
دنیای ما اندازه ی هم نیست
من عاشقِ بارون و گیتارم
من روزها تا ظهر می خوابم
من هر شب وُ تا صبح بیدارم
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
دنیای ما اندازه ی هم نیست
من خیلی وَقتا ساکتم، سردم
وقتی که میرم تو خودم شاید
پاییزِ سالِ بعد برگردم
دنیای ما اندازه ی هم نیست
می بوسمت اما نمی مونم
تو دائم از آینده می پُرسی
من حال فردامم نمی دونم
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
تو فکر یه آغوش محکم باش
آغوش این دیوونه محکم نیست
صدبار گفتم باز یادت رفت
دنیای ما اندازه ی هم نیست
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
دنیای ما اندازه ی...
هم نیست